آنچه از شروع سال تحصیلی از گذشته های دور به یاد داریم، بازگشایی مدارس و دانشگاه ها و بوی کیف و کتاب و دفتر و کفش و رخت و لباس نو بوده و همیشه با آغاز آموزش های تکرار شونده تحصیلی عجین شده است، که به ناچار و در روندی مشخص پس از پایان فصل سفر و تفریح و سرگرمی و بازیگوشی مانند آوار بر سر دانش آموزان و دانشجویان خراب می شده و برای چند روزی و تا خو گرفتن ایشان با حال و هوای درس و مشق و نظم و مطالعه، اَخم هایشان را درهم و اوقاتشان را تلخ می کرده است.
از این رو می توانیم این نوع آموزش را با آموزش های کاربردی و حرفه ای، که افراد با نیازی که برای یادگیری و یادگیری منجر به کسب مهارت و در نهایت، کسب و کار مورد علاقه دنبال می کنند، مقایسه کنیم. آموخته هایی که دیگر ورود افراد به کلاس های نظری و عملی با اختیار و آگاهی و احساس نیازی که حس شده، توام می گردد. و طبیعی است که هر چه میل و اشتیاق رفتن به سمت آموزش های مورد استفاده، بیشتر باشد، آموزه های اخذ شده نیز مفیدتر و در خاطر افراد ته نشین می گردند و چه بسا که این یادگیری ها مسیر نیل به موفقیت افراد را هموارتر کنند.